loading...

خداشناسی علمی

آشنایی با تفکرات پلید نیچه!!نیچه و زنانخلقت زن دومین اشتباه خدا بودWoman was the second mistake of God.....زنان مانند مار هستند (گمراه کننده اند)Woman at bottom is a serpentمنشاء هر شر و بدی در دنیا ز

mp بازدید : 4305 سه شنبه 05 اردیبهشت 1396 زمان : 13:15 نظرات (6)

آشنایی با تفکرات پلید نیچه!!
نیچه و زنان
خلقت زن دومین اشتباه خدا بود
Woman was the second mistake of God
.....

زنان مانند مار هستند (گمراه کننده اند)
Woman at bottom is a serpent
منشاء هر شر و بدی در دنیا زنان هستند
 from woman comes every evil in the world
the Anti christ ,chapter 48
نیچه جز یک بار که مراجعه ای تلخ به یک فاحشه خانه داشت به طور کامل از زنان پرهیز می کرد .
کتاب فیلسوفان بدکردار،صفحه ی 99 ،ترجمه ی احسان شاه قاسمی 
 negel Rodgers and Mel Thampson,philsophers Behaving Badly , London :peter owen publishers,2005,
کتاب چنین گفت زرتشت شاید حاوی زن ستیزانه ترین جملات باشد نیچه در بخش یکم کتابش در قسمت "درباره ی زنان پیر و جوان " عبارتهای وحشتناکی را به کار می برد  :
مرد راستین خواهان دو چیز است :خطر و بازی ،از این رو زن را همچون خطرناکترین #بازیچه می خواد !
مرد را برای جنگ باید پرورد و زن را برای دوباره نیرو گرفتن مرد ،دیگر کارها ابلهی است !
شیرین ترین زن نیز تلخ است !
مرد را از زن هراس باید آن گاه که زن بیزار است زیرا مرد تنها در ژرفای روان اش شریر است اما زن #بد_ذات است !
 بعد از گفتن این جملات پیرزن زرتشت را تایید می کند و می گوید می خواهد حقیقت کوچکی را به زرتشت هدیه کند
زرتشت :ای زن ،حقیقت کوچکت را به من بده
پیرزنک چنین گفت : به سراغ زنان می روی ؟ تازیانه را فراموش نکن !! جالب است که بعد از حرفهای وحشتناکی که خودش درباره ی زنان زده است از پیرزن حقیقتی را طلب می کند و آن پیرزن این جمله را می گوید و زرتشت هیچگونه مخالفتی با این جمله از خود نشان نمی دهد ! گویی این حرف پیرزنک در ادامه ی بدگویی های خود زرتشت درباره ی زنان نی باشد و بعنوان یک حقیقت پذیرفته می شود !
کتاب چنین گفت زرتشت ،ترجمه ی داریوش آشوری ،صفحات 78تا80

نیچه و نژاد پرستی
نیچه : یهودیان ناب ترین نژاد در اروپا هستند !
"هنوز به هیچ آلمانی بر نخورده ام که نظر خوشی به یودیان داشته باشد ..."اجازه ندهید هیچ یهودی تازه ای وارد شود ،بخصوص دروازه های شرق را ببندید (دروازه های اتریش راهم ) "این است فرمان غریزه ی ملتی که هنوز نوع او ضعیف و بی هویت است چنانچه #نژاد_قویتر اورا محو تواند کرد !
The Jews, however, are beyond a doubt the strongest, toughest, and purest race now living in Europe..."
یهودیان بی چند و چون قویترین و سرسخت ترین و ناب ترین نژاد در میان نژادهایی هستند که در اروپا زندگی می کنند
کتاب فراسوی نیک و بد ،ترجمه ی داریوش آشوری ،صفحه ی 236
وی درباره نژاد اریایی در کتاب غروب بت هامی گوید :
These regulations are instructive enough: here we encounter for once Aryan humanity, quite pure, quite primordial - we learn that the concept of 'pure blood' is the opposite of a harmless concept." (Twilight of the Idols, The "Improvers" of Mankind, Section 4)
این مقررات به اندازه ی کافی آموزنده هستند : در اینجا ما با یک نژاد آریایی روبرو می شویم، که کاملا خالص است ، دارای قدمت است ، ما یاد می گیریم خون پاک یک مفهوم بی ضرر نیست .

نیچه و قتل
نیچه :بهل دنیا را که دنیا بماند ،بهل هرکه می خواهد  گلوی خلق را بفشارد و ایشان را تکه تکه و ریز ریز کند بر ضد این نیز یک انگشت برمدار ،بدین سان آنان ترک دنیا خواهند آموخت . و تو خود باید گلوی خرد خویش را نیز بفشاری و او را از پای در آری ،چرا که خردی است این _دنیایی و بدین سان خود ترک دنیا خواهی آموخت .  بشکنید برادران بشکنید این لوح های کهن دینداران را بشکنید .
چنین گفت زرتشت / صفحه ی 222.
طبق این اندیشه ی نیچه ما باید هرکس گلوی دیگری را فشرد و اوراتکه تکه کرد را بحال خود رها کنیم. با این تفکر چقدر جنایت و ظلم آسان می شود ؟! چه مقدار قاتلان و مجرمان احساس امنیت خواهند کرد ؟!!


نیچه و خودکشی
"واعظان مرگ هستند و زمین پر است از آنانی که بایدشان ترک زندگی را موعظه کرد !!"
"زمین پر است از زائدان ،بس _ بسیاران زندگی را تباه کرده اند ،بادا که به طمع زندگی از این زندگی در گذرند "
 نیچه در ادامه می گوید : "زندگی رنج است و بس ! گروهی دیگر چنین می گویند و دروغ_نمی_گویند پس کاری کن کار تو پایان گیرد ،کاری کن که پایان گیرد این زندگی که رنج است و بس "  
 در ادامه نیچه صراحتا به این انسانها توصیه می کند خود را بکشند :"آموزه ی فضیلت تان این باد : خود را بکش ،خود را بدزد "
"همه جا طنین افکن است آوای آنان که وعظ مرگ می گویند و زمین پر است از آنانی که بایدشان مرگ را موعظه کرد یا زندگی جاوید را _اینها هرو دو نزد من یکسان هستند _ اما بدان شرط که زود بدان سو بار سفر بندند "
کتاب چنین گفت زرتشت صفحه ی 57 و 58

نیچه و ضدیت با اخلاق
به جرات می گویم اگر کسی به سراغ مفاهیمی که نیچه از اخلاق ارائه می کند برود به شدت از او متنفر می شود .
1. تعریف نیچه از اخلاق طرز فكر خاص انحطاط پذيرفتگاني است كه با آرزوي كينه‌جويي برانگيخته شدند تا با زيان زدن به زندگاني انتقام خود را بستانند
نيچه فيلسوف فرهنگ، فردريك كاپلستون، ترجمة عليرضا بهبهاني و علي اصغر حلبي، (تهران: بهبهاني، 1371)،ص165
2 . نیچه در صحبتهای خودش صراحتا حمایت از انسانهای ضعیف را نکوهش می کند . او معتقد است انسانهای ضعیف باید حذف شوند . البته این دیدگاه نیچه توسط هربرت اسپنسر تحت عنوان بقای اصلح و در داروینیسم اجتماعی هم مورد بحث قرار می گیرد و جالب است بدانید تمام خداناباوران چنین اعتقادی دارند و فکر می کنند ضعیف ترها باید بنیرند تا قویترها باقی بمانند 
نیچه به شدت از اخلاق مسیحیت متنفر بود زیرا معتقد بود در این اخلاقیات :انساني كه واقعاً ضعيف و مريض است و بايد كنار  گذاشته شود، به عنوان يك انسان خوب و آرماني توصيف شده است و انسان قوي و سالم به عنوان انساني شرير و منفور شناسايي شده است!
فراسوي نيك و بد،‌ فردريش نيچه،‌ ترجمة داريوش آشوري،‌ (تهران: خوارزمي، 1373)، قطعة 222 و 260؛ اراده قدرت،‌ فردريش نيچه،‌ ترجمة مجيد شريف (تهران: جامي، 1377) قطعة 205،‌ 247،‌ 252 و 368؛ اينك آن انسان،‌ فردريش نيچه، ترجمة بهروز صفدري، (تهران: فكر روز، 1378) ص181 ـ 182؛ فلسفه اخلاق، ژكس،‌ص112 ـ 115 و نيچه فيلسوف فرهنگ، فردريك كاپلستون، ترجمة عليرضا بهبهاني و علي اصغر حلبي، ص196 ـ 204.
3. نیچه به برابری انسانها بایکدیکر معتقد نبود وي معتقد بود كه به جاي دم زدن از برابري انسان‌ها بايد به «انسان برتر» (ابرمرد) بينديشيم.
چنين گفت زرتشت، فردريش نيچه،‌ ترجمة مسعود انصاري،‌ (تهران: جامي، 1377)، ص135 و ص336 و اراده قدرت،‌ قطعة 765، 957 و 1001.
"عدم تساوي ميان انسان‌ها و پذيرش وجود نوعي نابرابري طبيعي در ميان آنان يكي از مهم‌ترين اصول و مباني انديشه اخلاقي ‌نيچه‌ است. وي بر اين عقيده بود كه مردم از هيچ جهتي با يكديگر مساوي نيستند"
 تاريخ فلسفه غرب، برتراند راسل،‌ ج2، ص1049؛ و فلسفه اخلاق،‌ ژكس، ص114.
"فرياد برابري و مساوات را معلول ضعف و ناتواني طرفداران اين ايده مي‌دانست و به همين دليل بودكه با نظام دموكراسي كه اشراف و قدرتمندان را هم سطح مردمان عادي مي‌سازد،‌ به شدت، مخالفت مي‌كرد"
تاريخ فلسفه غرب، ج2، ص1041 ـ 1042
4.اخلاق سروران و اخلاق بردگان
"نيچه‌ با توجه به همين تفكر طبقاتي خود و بر اساس اين دسته بندي‌اي كه از مردم ارائه مي‌دهد در بسياري از آثار خود از دو نوع اخلاق سخن مي‌گويد: اخلاق سروران و اخلاق بردگان"
چنين گفت زرتشت،‌ ص137؛ فراسوي نيك و بد، قطعة 260؛‌ ارادة‌ قدرت، قطعة 268 و همچنين، ر.ك: تاريخ فلسفة‌،‌ كاپلستون، ج7، ترجمة داريوش آشوري،‌ (تهران: سورش و علمي و فرهنگي، 1367)،‌ ص391 ـ 393؛‌ تاريخچة‌ فلسفه اخلاق، ص444 ـ 450
"نيچه‌ معمولاً از مردم عادي به عنوان مشتي بي‌سر و پا نام مي‌برد"
تاريخ فلسفه غرب، ج2، ص1041
5. معيار اخلاق نزد نیچه !‌به طور خلاصه، نيچه بر اين باور است كه براي تشخيص فضايل و رذايل اخلاقي بايد ديد كه چه كاري موجب تقويت حس قدرت طلبي ما مي‌شود و چه كاري موجب تضعيف اين حس مي‌شود: كارهاي نوع اول، فضيلت و كارهاي نوع دوم، رذيلت به حساب مي‌آيند. خود وي در تعريف «خوب» و «بد» اخلاقي مي‌گويد:نيك چيست؟ آنچه حس قدرت را تشديد مي‌كند، اراده به قدرت و خود قدرت را در انسان. بد چيست؟ آنچه از ناتواني مي‌زايد. نيك بختي چيست؟ احساس اين كه قدرت افزايش مي‌يابد؛ احساس چيره شدن بر مانعي. نه خرسندي بل قدرت بيشتر. ... ناتوانان و ناتندرستان بايد نابود شوند: اين است نخستين اصل بشر دوستيِ ما. انسان بايد آنها را (يعني ناتوانان و ناتندرستان را) در اين مهم ياري كند. چه چيز زيان‌بخش‌تر از هر تباهي است؟ همدرديِ فعال نسبت به ناتوانان و ناتندرستان؛ يعني مسيحيت.
دجال، ص26 ـ 27.
6.نیچه : " عشق  به همنوع" در قیاس با ترس از همنوع همواره چیزی است فرعی و کمابیش قرار دادی و یکسره خیالی
کتاب فراسوی نیک و بد ،صفحه ی 153،بخش درباره ی تاریخ طبیعی اخلاق
نیچه رسما عشق به همنوع را یک خیال می داند !
7.نیچه مطمئنا از هرجهت یک نخبه گرا بود او "اشراف قدرتمند" را تحسین می کرد و همدلی یهودی مسیحیان (و رواقیون و بودائیان) با ضعفا را نقد می کرد . این کار او چهره ی ناخوشایندی به نوشته های او می داد
فیلسوفان بدکردار ،نایجل راجرز و مل تامپسون ، صفحه ی 134

نیچه و هیتلر
1. نتيجة‌ طبيعي رواج چنين ديدگاهي درباره اخلاق، ظهور جنايت‌كاران و سلطه‌جوياني مانند هيتلر (1889 ـ 1945) و پيدايش فاجعة جنگ جهاني دوم بود.
نيچه، جوزف پيتر استرن،‌ ترجمة عزت الله فولادوند، (تهران: طرح نو، 1373)، ص123 و 128.
2.هيتلر تأثير پذيري خود را از ديدگاه نيچه و همچنين نظرية‌ تكامل داروين، چنين بيان مي‌كند: «اگر ما به قانون طبيعت احترام نگذاريم و ارادة‌ خود را به حكم قوي‌تر بودن به ديگران تحميل نكنيم، روزي خواهد رسيد كه حيوانات وحشي ما را دو باره خواهند دريد و آن گاه حشرات نيز حيوانات را خواهند خورد و چيزي بر زمين نخواهد ماند مگر ميكروب‌ها
دانش و ارزش، ص30؛ به نقل از Hitlers Table Talk
همانطور که در قسمت قبل مشاهده کردید نیچه به قویتر و ضعیفتر بودن افراد در اخلاقیاتش توجه ویژه ای داشت ! اکنون هیتلر هم صراحتا اعلام می کند که تحت تاثیر این ادبیات تمام آن جنایات را انجام داده است !!
3.Many political leaders of the twentieth century were at least superficially familiar with Nietzsche's ideas. Hitler more than likely became familiar with Nietzsche quotes during his time in Vienna when quotes by Nietzsche were frequently published in pan-German newspapers. Nevertheless, others point to a quote in Hitler's Table Talk, where the dictator mentioned Nietzsche when he spoke about what he called "great men", as an indication that Hitler may have been familiarized with Nietzsche's work.
بسیاری از سیاستمداران قرن بیستم دست کم بصورت سطحی با عقاید نیچه آشنا بودند .هیتلر بیشتر در طول اقامتش در وین با نظرات نیچه آشنا شد . آن هم زمانی که نقل قول هایی از از نیچه در یک روزنامه ی پان آلمانی منتشر می شد .  باهمه ی این ها نکته ی دیگری در صحبتهای هیتلر وجود دارد ،آنجایی که دیکتاتور(منظورهیتلر)به نیچه اشاره می کند آنجایی که هیتلر درباره ی ابرمرد صحبت می کند . این نشانه ای از آشنایی هیتلر با کارهای (عقاید)نیچه است .
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Influence_and_reception_of_Friedrich_Nietzsche

نیچه و جنون
علت جنون و سردردهای عصبی فردریش نیچه چه بود ؟این حملات احتنالا برخی وقت ها حملات میگرنی بوده اند و از آنجا که این مشکلات سالها پیش از ابتلای نیچه به سفلیس وجود داشتند احتمالا در ابتدا ریشه ی این حملات بیماری سفلیس نبوده است . نیچه خودش احتمال می داد که دردهای جسمی اش نتیجه ی ناآرامی روحی اش باشد
فیلسوفان بدکردار نوشته ی نایجل راجرز و مل تامپسون ،صفحات 113 و 114

بر اساس گزارش دانشگاه باپتیست هنگ کنگ نشان میدهد که:گمانه زمانی ها درباره علت اصلی دیوانه شدن نیچه در ابهام است اما بسیاری این احتمال را میدهند که بینش فلسفی (الحادی و نیهیلیستی) او باعث  دیوانه شدن او شده است
http://staffweb.hkbu.edu.hk/ppp/top/top19
روانشناس بزرگ آندره سالومه ، که مدتی هم با نیچه در ارتباط بود میگوید که علت اصلی دیوانه شدن نیچه نگرش فلسفی بیخدایی او بود که در وضعیت فیزیکی  او منعکس شد و دیوانه شد!!
https://www.amazon.com/Nietzsche-Lou-Salome/dp/0252070356
علاوه بر این تاریخ دان معروف رنه ژیر هم بر این باور بود که فسلفه پوچ و الحادی نیچه باعث دیوانه شدن وی شده بود
https://books.google.co.uk/books?id=x4qDrNKVC5gC&page&q=&f=false

نویسنده: احسان عزیز

درباره فلسفه و منطق ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط امیر در تاریخ 1400/03/23 و 15:41 دقیقه ارسال شده است

نیچه به وضوح به واعظین مرگ میگه که بهتره از این دنیا رخت بر بندید ولی به انسانها می آموزاند که شاد باشید لبریز از زندگی باشید خندیدن را بیاموزید ، میگه اگر زندگی از دشواری تهی باشد لذتی ندارد، میگه زندگی رنج و درد هم هست اما باید اون رو شناخت و با قدرت رنجها رو کنار زد و بدنبال سر زندگی بود . میگه لوحهای و ارزشهای موهوم و سنتهای رو بگذارید کنار و توان خواستن داشته باشید و ضعیف نباشید و سرسپرده نباشید اخلاق بردگی که همانا از ضعف و خستگی و گوشه گیری میاد رو نفی می کنه. انوقت اینجا شما چرت و پرت تحویل مردم میدی؟؟

این نظر توسط Shiva در تاریخ 1399/06/17 و 1:37 دقیقه ارسال شده است

من درباره نیچه چیز زیادی نمی دونم و حالا داشتم تحقیق میکردم اما وقتی نوشته شما رو میخونم می بینم بسیار سطحی قضاوت کردید شاید نیچه واقعا اینطور باشد اما متنی که شما نوشتید بسیار سطحی و غیر قابل قبول هست .

این نظر توسط عرف در تاریخ 1399/04/20 و 18:20 دقیقه ارسال شده است

عجیب پر از غرض و مرض نوشته شده این متن. بروید و نیچه بخوانید بجای تحریف و تفسیر غلط. بدانید نیچه سخنان سطحی‌نما میگفت که هرکدام حاوی مطالب ارزشمند بودند. نیچه اگر بت شده تقصیر خودش نیست. مردم بت خواه هستند و این نیچه را آزار میداد و مقابله میکرد. او گفت از من پیروی نکنید و از خود پیروی کنید که این است پیام و هدف من. نیچه را باید زندگی کرد.

این نظر توسط امیر حسین در تاریخ 1398/01/08 و 18:19 دقیقه ارسال شده است

چه برداشت های اینجا سطحی باشند چه نباشند همه این سخنان از کتاب هایدخود نیچه استخراج شده اند. حال شما بیایید و بگویید که این برداشت ها سطحی و مسخره است. من خودم نیچه خوانده ام. و مانده ام چه چیزی این تفکرات داشته است که شما را و دیگر دوست داران نیچه را مجذوب خود کرده. چیزی که میفهمم این است که نیچه خود تبدیل به یک بت ذهنی شده است و جز پتکی که خود میشناخت راه دیگری برای این اسطوره سازی از نیچه وجود ندارد. اما خودتان هم کمی فکر کنید بد نیست.

این نظر توسط shireen در تاریخ 1397/05/22 و 13:51 دقیقه ارسال شده است

خود نیچه تو کتاب چنین گفت زرتشت می گه مومنان همه دین ها را بنگرید ازچه کس از همه بیش بیزارند ؟ از آن کس که لوح ارزشهاشان را در هم شکند
متاسفم واستون با این تحلیل سطحی

این نظر توسط حمید در تاریخ 1396/09/05 و 1:19 دقیقه ارسال شده است

فکر نمیکنم تفکرات محدود و نظرات شخصی شما در رابطه با نیچه جز به درد خودتون به درد کسی بخوره... پشت هر صحبت نیچه یک فصل میشه نوشت.. در ضمن شمایی که انقد سطحی نگر هستید نیچه ادعای خدایی یا پیامبری نکرده که انقد تفکراتش برای شما مهم شده ...قبولنداری هر کس نظر خودشو داره...مثل شما
پاسخ : بله تشکر


کد امنیتی رفرش
درباره ما
وبلاگ خداشناسی علمی
آمار سایت
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 109
  • بازدید کلی : 214,454