خداشناسی علمی

علم و دین سازگارند ولی علم و عقیده دگم نمی توانند سازگار باشند.
نیکولا تسلا (1856-1943) یک دانشمند پیشگام در نیمۀ نخستین قرن بیستم بود. او برای کمک های خود به طراحی جریان متناوب مدرن در سیستم تامین برق، شناخته شده است. تسلا یک فیزیکدان، مهندس برق و مکانیک، مخترع، آینده نگر و همچنین دارای یک حافظه با یک تصویر ذهنی بسیار روشن بود. او به هشت زبان صحبت می کرد و تا پایان عمرش، 300 اختراع به نامش ثبت کرد. میراث او یک تجربۀ تجدید حیات عمده در سال های اخیر است – نام تسلا، همانطور که احتمالاً تاکنون شنیده اید، در حال حاضر بسیار رایج است – بسیاری از پیش بینی های وی در مورد برق و ارتباطات تا به امروز به ثمر رسیده اند......

تسلا یک فرد مذهبی نبود ولی به نظم و ترتیب و احساس معنایی که در هستۀ بیشتر ادیان وجود دارد، احترام می گذاشت. در ادامه، توضیح وی را چرا دین و علم کاملا سازگاری دارند را مشاهده خواهید کرد... این مذهب و دگم است که باعث مشکل می شود:"هیچ گونه در گیری بین ایده آل دین و ایده آل علم وجود ندارد ولی علم با تعصبات مذهبی مخالف است زیرا علم بر مبنای واقعیت بنا شده است."این موضوع شرم آوری است که دین و علم همواره در کشاکش با یکدیگر به تصویر کشیده شده اند زیرا واسازی آنها می تواند به اهداف مکمل خدمت کند. مطمئناً دین بیشتر در جستجو و ریشه یابی حقیقت است در حالی که علم، یک سیستم گمانه زنی مبتنی بر واقعیات است اما این بدان معنا نیست که آنها باید لزوماً در مقابله با یکدیگر قرار بگیرند.

پاپ فرانسیس، برای نمونه، به یک کاتولیک مدرن معروف است که به باور وی کلیسا و علم می توانند و "باید" در همزیستی با یکدیگر باشند. بسیاری از دانشمندان، جنبه های بودیسم مبتنی بر تجارب شخصی را پذیرفته اند همچنین امروزه علم و دانشگاه به موضوعات جالبی در مورد اثرات تمرکز ذهن در مغز دست یافته اند. همان گونه که تسلا در جملۀ بالا عنوان کرد، این موضوع بسیار مهمی برای درک تمایز میان آرمان های معنوی و ایده های جزمی مذهبی است. دین، در بهترین حالت خود، مجموعه ای از ارزش های زندگی یک فرد است و در بدترین حالت، ایده های متعصب مذهبی، آن ارزش ها را از خط خود خارج می سازد.  این در حالی است که ایجاد یک مرز دقیق بین باورهای معنوی و اصول عقاید دگم، به طور کامل، غیرممکن است ولی بسیار امکان دارد که دینداران برای به زانو درآوردن عقاید دگم بتوانند کمی ایمان در اینجا و آنجا داشته باشند.

برای نمونه؛ این باور را در نظر بگیرید که تکامل و طراحی هوش به صورت خودکار مخالفتی با یکدیگر ندارند. هیچ پایه و اساس واقعی مبتنی بر طراحی هوش در وحلۀ اول، وجود ندارد بنا بر این اگر کسی بخواهد؛ می تواند در جهان بینی شخصی خود، قدرت بیشتری به هر دو آنها بدهد.  تا هنگامی که خود شخص اجازه ندهند که ایمان در پیگیری (یا تدریس) علم و یا الویت بندی ایمان بر واقعیات غیرقابل انکار مداخله کند، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک فرد نتواند از هر دو، دین و علم استفاده نکند.علم در تلاش توضیح برای چگونگی رخداد انفجار بزرگ (بیگ بنگ) است. دین می تواند تلاش کند که چرا یا چه کسی در این رخداد دخیل بوده را باز سازی معنوی سازد، حتی اگر بسیاری از دانشمندان این پیگیری را بی معنی استدلال کنند.

ترجمه: فرشاد سجادی
منبع
http://bigthink.com/words-of-wisdom/tesla-4